خواب دیدم که..........

دیشب خدا به خوابم آمد حالم را پرسید ! گفتم ای بدک نیستم پرسید چه چیز را خیلی دوست داری ؟ گفتم بپرس چه کسی.........
گفتم خودت خوب میدانی ؛ از تو میخواهم که او را به من برسانی .
لبخند ملیحی زد و گفت تلاشم را میکنم تو هم تلاشت را بکن.
میخواست برود که پرسیدم تو چه چیزی را خیلی دوست داری؟
گفت : دوست دارم که گاه به یادم باشی!
پرسیدم: چرا؟
گفت : چون من همیشه به یاد تو هستم! و رفت هر گاه زمزمه میکنم خدایا..........

نظرات 1 + ارسال نظر
ساهیک شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

دوستان کم آگاه بجای وب گردی!!! وبخوانی کنید..کمی..ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد