نمیدانم از لبخندت چه می یابم ؟؟؟

آتش عشق یا سردیه گور ...

نمیدانم از چشمانت چه میخوانم !!!

ظلمت شب یا سپیده و نور ...

نمیدانم از عشق چه میدانم ؟؟؟

فردای التماس یا سکوت غرور ...

نمیدانم چه می بخشد به من عشق تو !!!

غم و اندوه یا شادی و سرور ...

نمیدانم تو را کجا یابم ؟؟؟

در کنار خودم یا مکانی دور ...

نمیدانم که چیست چنگ زده بر جانم !!!

فرشته مقدس یا دیو شرور ...

نمیدانم برایت چه معنا دارم ؟؟؟

انسان پرخطر یا فرشته و حور ...

همی دانم که هر کجا که باشم ...

تنها تو داری در دلم حضور ...

 

نظرات 6 + ارسال نظر
پارسا جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:32 ق.ظ http://parsa0.blogsky.com/

سلام.
خیلی قشنگ نوشته بودی.
به به .
موفق باشی

آذین جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام خوبی
خیلی باحال بود شعرت
بازم منتظر کارهای دیگت هستم
موفق باشی



مرضیه جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.alahgod.persianblog.com

سلام ..امیدوارم حالتون خوب باشه ..خیلی زیبا بود ..ولی اگه جواب هاشو فهمیدید به منم بگید ..شادکام باشید ..یاحق

تیبا جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.bluelightsea.persianblog.com

سلام ... تنها تو داری در دلم حضور ... بسیار زیبا .... مرسی از حضورتون ... باز هم از این کارار کنید ...


ـ-* دریای آبی آرام *-ـ

آخرین نوشته : ~ دعا ~

آدرس جدید : www.Tiba.tk

مهدی جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ب.ظ http://dj-mk.persianblog.com/

سلام خیلی قشنگ نوشتی جالب و زیبا بود. یه سری هم به من بزن.

علی جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ب.ظ http://for.blogsky.com

سلام.زیبا بودوخواندی.تابعد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد